خیلی درخشان ترانه سرایان در دهه 1960 از کانادا آمدند – اسطوره هایی مانند لئونارد کوهن، جونی میچل، نیل یانگ و رابی رابرتسون – که استعدادهای خود را پذیرفتند. گاهی اوقات توسط کسانی که بهتر نمی دانند نادیده گرفته می شوند. قبل از مرگش در سن 84 سالگی، او حتی در یک برگه رای برای تالار مشاهیر راک اند رول حضور نداشت. این یک بی عدالتی ظالمانه است وقتی به آهنگ های جواهری مانند «اگر می توانستی ذهن من را بخوانی»، «بزرگراه بی خیال» و «باران صبح زود» گوش می کنی. این آهنگ ها برای او شهرت عالی به عنوان ترانه سرای ترانه سرا به ارمغان آورد، که اگر به لیست افرادی که آنها را پوشش داده اند نگاه کنید: باب دیلن، جانی کش، الویس پریسلی، و تعداد بیشماری دیگر، می توانید آن را ببینید. یا میتوانید آن را از خود دیلن بگیرید، که به قول معروف، «نمیتوانم به آهنگی از گوردون لایتفوت فکر کنم که دوستش ندارم. هر بار که آهنگی از او را می شنوم، مثل این است که آرزو می کنم برای همیشه بماند.» در اینجا راهنمای ده تا از بهترین آهنگ های لایت فوت است.
“برای دوست داشتن من” (1966)
مدت ها قبل از اینکه اکثر طرفداران موسیقی نام گوردون لایت فوت را بشناسند، موسیقی او را به لطف آهنگ هایی مانند “For Lovin’ Me” می شناختند. یک آهنگ تلخ از خود بیزاری خطاب به یک عاشق سابق (“من از آن جورهایی نیستم که بخواهم به اطراف بنشینم/با هر عشق جدیدی که پیدا کردم/”Cause Movin” سهام من در تجارت است”) اولین بار در اولین آلبوم او در سال 1966 ظاهر شد. سبک پا!و در عرض چند سال توسط پیتر، پل و مری، ایان و سیلویا، ویلون جنینگز، جانی کش و خانواده کارتر پوشش داده شد. در سال 1973، الویس پریسلی به آن اشاره کرد. و در سال 1975، لایت فوت که اکنون تاسیس شده بود، آن را دوباره برای او ضبط کرد طلای گورد تلفیقی. او آن را با “آیا او نام من را ذکر کرد؟” تا با آشکار ساختن تنهایی ناشی از بستن ذهن به عشق و ارتباط انسانی، آهنگ را در این نسخه کاملا دگرگون کند. -AG
“باران در صبح” (1966)
“باران صبح زود” یک مدیتیشن واضح در مورد اشتیاق و از دست دادن، هم یکی از اولین ساخته های لایت فوت و هم یکی از تاثیرگذارترین ساخته های اوست. او در مورد معشوقش می خواند که او را در هواپیما در حالی که زمین زده و مست است رها کرده است. او میخواند: «نمیتوانی مانند قطار باری سوار هواپیما شوی»، «پس من بهترین راه را دارم / در باران صبح زود.» مانند بسیاری از آهنگهای اولیه او، این آهنگ نیز به طور گسترده منتشر شد. ; جان دنور حتی این آهنگ را الهامبخش آهنگ «ترک در هواپیمای جت» خودش دانست. اما این جلد دیلن در دهه 1970 بود سلف پرتره که لایت فوت بیش از همه او را لمس کرد. لایت فوت یک بار گفت: «از اینکه او حتی یکی از آهنگهای من را ضبط کرد، متحیر شدم موجو. “این به حرفه من کمک کرد. من در آن مرحله یک تک آهنگ موفق نداشتم. کاور او نقش مهمی در کل این روند داشت، زیرا باعث شد مردم در صنعت متوجه شوند که من آهنگ های خوبی تولید می کنم. -کیلوگرم
“سه گانه راه آهن کانادا” (1967)
یک تصنیف فولکلور شش و نیم دقیقهای درباره تأسیس راهآهن کانادایی اقیانوس آرام برای اکثر ترانهسراها سخت است. اما هنگامی که شرکت پخش کانادایی از لایت فوت خواست تا آهنگ تاریخی را برای جشن صدمین سالگرد کانادا در سال 1967 بنویسد، او قلب خود را در این کار گذاشت و شاهکاری در مورد تاریخ کشورش و مقاومت روح انسانی ارائه کرد. لایت فوت گفت: «تمام شب را بیدار ماندم و تا ساعت نه یا ده صبح روی آن کار کردم. «سپس برو بخواب و دوباره داخلش جمع کن. قهوه، سیگار – هیچ چیز دیگری. در حال حاضر مصرف الکل وجود ندارد. این آهنگ در سه روز انجام شد.» نتیجه نهایی آنقدر محبوب بود که حتی چشم ملکه الیزابت را نیز به خود جلب کرد. لایت فوت در سال 2016 گفت: “من او را در پایتخت خود، اتاوا، در جشن روز کانادا ملاقات کردم.” او به من گفت که چقدر “سه گانه راه آهن کانادا” را دوست دارد. او به من نگاه کرد و گفت: “اوه، آن آهنگ” و سپس دوباره گفت: “آن آهنگ” و این تنها چیزی بود که گفت.” -AG
“آیا او نام من را ذکر کرد؟” (1968)
هدیه داستانهای دلخراش خوش ساخت که لایتفوت را برای مخاطبان کانتری برای سالهای آینده محبوب میکند، در این جواهر سال 1968 از آلبوم سوم او توسط جان سیمون به نمایش گذاشته شده است. راوی با دوستی ملاقات میکند که سالهاست او را ندیده است و سعی میکند خونسردی خود را حفظ کند و آنها در مورد روزهای قدیم گپ میزنند. اما او فقط میتواند سؤالی را که او را تا آخرین سطر هر بیت میگیرد، نگه دارد: «آیا تیم میزبان هنوز در آتش است؟ آیا آنها هنوز همه بازی ها را می برند؟ و به هر حال، آیا او نام من را ذکر کرد؟» با لحن سادهاش که فقط به تمام پشیمانی در زیر سطح اشاره میکند، این آهنگ تا حدودی همان زمینی را میپیماید که دیلن چند سال بعد با «اگر او را دیدی، بگو». سلام.» کاوش می کرد. – SVL
“اگر می توانستی ذهن من را بخوانی” (1970)
“If You Could Read My Mind” پسر عموی کانادایی “You’re a Big Girl Now” است: یک حکم طلاق که به دل شما می آید، اما همچنان آن را بارها و بارها می نوازید زیرا این قدرت یک آهنگ Lightfoot است. او به سختی نفس خود را در اینجا بند می آورد و هر خطی را که غرق در تصویر و اندوه است رها می کند. هر کس دیگری در مقایسه درد خود با “در یک قلعه تاریک یا قلعه قوی / با زنجیر روی پاهای من” مسخره به نظر می رسد. این آهنگ چنان موفق بود که آلبومی که در آن منتشر شد مربوط به دهه 1970 بود بشین غریبه – پس از آن به سرعت تغییر نام داد. آنقدر محبوب است که همه از ویولا ویلیس گرفته تا جین کلارک و نیل یانگ آن را پوشش داده اند. پل وستربرگ از The Replacements حتی به شوخی گفت که دوست دارد در مراسم خاکسپاری او خوانده شود. -صبح
“غروب” (1974)
“Sundown” یکی از تهدیدآمیزترین آهنگ های زیبا در مورد خیانت که تا کنون نوشته شده است، از Lightfoot می آید. تنها ضربه شماره یک در ایالات متحده “ما پل مک کارتنی را از مقام اول حذف کردیم” بعدا گفت «تا جایی که میتوانم به آن نزدیک شوم [the Beatles]چون آنها همیشه آنجا بودند و همیشه مجبور بودی با آنها بجنگی.» صدای لایت فوت در حالی که به همسر جدید معشوق سابقش هشدار می دهد، گرم و بداخلاق است: وقتی او می خواند، «گم شدن در عشق او اولین خطای توست»، او می تواند تقریباً می توانی بوی هوای شب را که از لابه لای چین های لباس ساتن او می پیچد، حس کنی. “ضربه خوبی دارد” لایت فوت گفت، کم اهمیت جلوه دادن کلاسیک. «راههای هارمونیک جالبی دارد. تنظیم فوق العاده ای دارد و صداهای نه چندان بدی دارد. اگر دوباره این کار را انجام میدادم، احتمالاً سعی میکردم دوباره وکال را اجرا کنم.» ما باید با هم مخالف باشیم، اما تمایل او به تغییر دادن حتی محبوبترین آهنگاش در دههها بعد، از یک تسلط بینظیر صحبت میکند. –شاید
“بزرگراه بی خیال” (1974)
لایت فوت» راند از فلگستاف تا فینیکس، حوالی ساعت 1:30 بامداد، در تلاش برای رسیدن به هواپیمای بازگشت به تورنتو» با دیدن تابلوی خیابانی که الهامبخش این ضربه اواسط دهه 70 بود. برای ترک مسافران، مسیر ۷۴ ایالت آریزونا یک مسیر مفید 30 مایلی از پیاده رو است. برای لایتفوت، نام مستعار شاعرانهاش داستان روحی بیقرار در جاده را تداعی میکند که با شعلهای قدیمی به نام آن در ذهنش در جنوب غربی سرگردان است. او خیلی پشت در آینه عقب خود است – او حتی نمی تواند چهره او را به خاطر بیاورد – اما نمی تواند او را در حالی که آکوردهای اشتیاق بلند می شود فراموش کند. او سالها بعد به یاد میآورد: «بزرگراه بیخیال» را دیدم و به نوازنده بیس گفتم: «این برای من یک عنوان آهنگ است». – SVL
“مردم در یک روز بارانی” (1975)
بخشی از نبوغ گوردون لایت فوت توانایی او در تبدیل یک ایده ساده به چیزی زیبا بود. او در «مردم روز بارانی» دوستان واقعی را مخاطب قرار میدهد که در مواقع سخت عقبنشینی نمیکنند. او آواز میخواند: «به نظر میرسد مردم در روزهای بارانی همیشه میدانند زمان تماس فرا رسیده است. “در یک روز بارانی، مردم صحبت نمی کنند، آنها فقط گوش می دهند تا زمانی که همه آن را نشنیده باشند.” این آهنگ در رتبه 26 در Hot 100 قرار گرفت، بسیار پایین تر از “Beefore The Next Teardrop Fals” از فردی فندر، تونی اورلاندو و سحر “او تو را دوست ندارد (مثل من تو را دوست دارم)” و “مهاجر” اثر نیل سداکا. بسیاری از آن آهنگها اکنون مدتها فراموش شدهاند، اما جهانی بودن “مردم روز بارانی” به آن اجازه داده است که دوام بیاورد. – شرکت
“غریق از ادموند فیتزجرالد(1976)
یک کشتی باری که سنگ آهن را در سراسر دریاچه سوپریور حمل می کرد، طی طوفانی در نوامبر 1975 غرق شد و تمام 29 خدمه آن جان خود را از دست دادند و این الهام بخش آهنگ داستانی پروگ-فولکلور لایت فوت به مدت شش و نیم دقیقه بود. لایت فوت در میان یک گیتار در حال نوسان و چند خط کیبورد خوش ذوق، پرتره کاملی از فاجعه را ترسیم می کند و درباره دریاچه، کشتی و خدمه آن آواز می خواند. اشتیاق او به داستان در بین شنوندگان طنین انداز شد و این آهنگ به رتبه دوم رسید تابلوهای تبلیغاتی Hot 100. شهر سوپریور، میشیگان حتی او را به دلیل افزایش آگاهی در مورد قربانیان غرق شده، به شهروند افتخاری تبدیل کرد. او گفت: “به اشتراک گذاشتن آن با جهان و ملاقات با افراد زیادی که به هر طریقی درگیر دریانوردی دریاچه های بزرگ هستند برای من بسیار مهم است.” رولینگ استون. این فرصتی بود برای ملاقات با صدها نفر که به نوعی با کسی یا چیزی مرتبط با این تراژدی ناگوار همذات پنداری کردند.»کیلوگرم
“دی لایت کیتی” (1978)
در اواخر دهه 70، راک، کانتری، پاپ و دیسکو در گردابی از جریانهایی که به آسانی گوش میکردند، ترکیب شدند. لایتفوت خود را در خانهاش در این باتلاق طلاکاری شده در Daylight Katy یافت. در این آهنگ، او سعی میکند در پایان پویایی «غروب آفتاب» با نواختن بخشندهی بالقوه کرهای که پشت پلهها میخزد و «به سمت دریا میرود که جلبک دریایی است»، در پایان برنده باشد. گوردو با خونسردی کتی را با باریتونی که به طرز بیحرمتی کنارهگیری کرده، کنترل میکند. او پیشنهاد میکند: «اگر نمیتوانی من را دنبال کنی/دی لایت کیتی، برو خانه». رولینگ استون به خصوص خوب نبود سیم بی پایان: «آخرین الپی لایتفوت حتی فاقد ویژگیهای کوچکی است که آن را قابل تحمل میکرد.» اما «دی لایت کیتی» یک نگهبان است – فکر میکنیم آهنگ همینطور است. در مورد خود کتی… اوه، بیایید تا روشنایی روز صبر کنیم و ببینیم چطور پیش می رود. –JD